درسهایی که باید ازحیوانات آموخت |
سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری حوزه، قطعاتی کوچک اما گویا، ازسیره معصومین(علیهم السلام) دربرخورد با حیوانات و محیط زیست را منتشر میکند.
*خجالت می کشم آن پرندۀ ذاکر باشد و من غافل
ابن قداح، هرموقع صدای خروس را می شنید، متأثر می شد و ذکر خدا را به زبان جاری میکرد، بعد از نماز صبح جعفر از او حکمت این کارش را پرسید، ابن قداح آهی کشید وگفت« امام صادق (ع)، برایم از حضرت علی (ع)نقل فرمودند: بانگ خروس نماز اوست و بال برهم زدنش، رکوع و سجود اوست». ابن قدّاح ادامه داد از آن روز که این را شنیده ام، خجالت می کشم که آن پروندۀ ذاکر باشد و من غافل».
* حیوانی بهشتی
پیامبران برای همه جانداران دلسوزی میکردند؛ حتی برای حیوانات. آن روز حضرت دستور داده بودند اصحاب ،نظافت محل زندگی گوسفندان را رعایت کنند! اصحاب از آقا شنیدند: آغل گوسفندان را پاکیزه نگه دارید و خار و خاشاک را از آن بزدایید؛ چراکه آن حیوان، حیوانی بهشتی است».
*تقوا درمورد زبان بسته ها
مهم ترین و پرکاربردترین توصیه حضرت علی (ع) همیشه و همیشه تقوای الهی بود، مخاطبان حضرت هم معمولا تقوا را همان رعایت مصداق های عادی واجبات و محرمات می دانستند، اما آن روز حضرت مصداق خاصی از تقوا را بیان کردند که برای خیلی ها تازگی داشت،آقا فرمودند:« تقوای الهی را درباره زبان بستهها رعایت کنید!« اصحاب پرسیدند زبان بسته ها کدام اند؟ حضرت جواب دادند: گوسفند، گاو و کبوتر و امثال اینها». دیگر همه فهیمده اند تقوا، فقط نشستن برسجاده و چرخاندن تسبیح نیست و رعایت حقوق حیوانات نیز نشانه ای از با تقوا بودن است.
*دعای حیوانات
با مرکبت مهربان باش تا موجب استجابت دعای او باشی! علی بن جعفر(ع) که این جملات را گفت، پسرش با تعجب پرسید:« دعا، استجابت، حیوانی که بر آن سوار می شوم؟!». وی پاسخ داد« آری فرزندم! از امام کاظم(ع) شنیدم که فرمودند: « هرگاه صاحب یک حیوانی میخواهد بر او سوار شود، آن حیوان میگوید: خداوندا، او را برمن مهربان کن!».
*آماده محاکمه باش
پیامبر (ص )که بارها به اصحاب دستور داده بودند، با حیوانات به درستی رفتار کنند، وقتی دیدند شخصی شترش را بسته، بدون اینکه بار و جهاز سنگین آن حیوان را از پشتش پایین گذاشته باشد، ناراحت شدند و از اطرافیان پرسیدند:« صاحب این حیوان کجا است؟» همه به دنبال صاحب شترگشتند، ولی او را پیدا نکردند، پیامبر قبل از رفتن فرمودند:« به صاحب این حیوان بگویید، برای محاکمه در روز قیامت، آماده باشد».
در دینی که پیامبر(ص) از سوی خدا برای بشر آورده بودند، هیچ ظلمی قابل چشم پوشی نبود؛ حتی ظلم در حق یک حیوان زبان بسته.
*یک ملعون در بین سه نفر
پیشنهاد میکنم برای اینکه لعن و دوری از رحمت خدا شامل حال شما نشود، یک نفرتان از اسب پیاده شود!» وقتی علی بن اسباط این جمله را به پسر عموهایش گفت: آنها به او گفتند:« نگران نباش ای پس عمو! این اسب، اسب قدرتمندی است و توان سواری دادن به بیش ازسه نفر را هم دارد». علی بن اسباط رو کرد به آنها و گفت» می دانم این حیوان قدرت زیادی دارد، ولی من این حدیث رااز پیامبر(ص) شنیده ام که نگران آن هستم». پسر عموها از او خواستند حدیث را برای آنها هم بازگو کند. علی گفت:« از پیامبرص نقل شده که ایشان فرمودند:«وقتی سه نفر با هم سوار بر یک مرکب می شوند، حتما یکی از آنها ملعون است».
وقتی علی حدیث را نقل کرد، برادری که از همه بزرگتر بود، از مرکب پیاده شد، آنها حالا می دانستند که لعن الهی، ممکن است به علت ظلم در حق یک حیوان نیز دامن گیر انسان شود.
*معرفت حیوانات
مرد ساربانی که از چموشی شتر به ستوه آمده بود، با عصبانیت گفت«حیوان نفهم! ابو حمزه که آن مرد را می شناخت، رو کرد به به او و گفت« از مولایمان امام سجاد (ع)بارها این جمله را شنیده ام که حیوانات از فهم هر چیز که عاجز باشند، ازشناخت چهارچیز بهره مندند: شناخت پروردگارشان، شناخت مرگ، شناخت هم جنس خود از غیر هم جنس و شناخت چراگاه پر آب و علف».
مرد ساربان، منظور ابو حمزه را به درستی فهمید و دیگر هیچ حیوانی را با تعبیر«نفهم» نهیب نزد.
*نفرین یک پرنده بر قاتلان امام حسین (ع)
داوود در خانه امام صادق(ع) نشسته بود که متوجه کبوتری شد که پی درپی صدا می کرد و دور خود می چرخید، امام وقتی دیدند سرو صدای کبوتر، توجه داوود را به خود جلب کرده، از او پرسید « ای داوود ! می دانی این پرنده چه می گوید؟ داوود نگاهش را به سمت امام برگرداند و مؤدبانه گفت: « نه به خدا سوگند نمی دانم، فدایتان شوم!». حضرت آهی کشیدند و فرمودند:« این پرنده در حال نفرین بر قاتلان امام حسین(ع) است». سپس با صدایی آرام به داوود گفتند:« از این پرنده بگیرید و در خانه تان نگهداری کنید!.
* مأموریت چکاوک
حضرت امام رضا (ع) همیشه اطرافیان خود را به مهربانی با مخلوقات خدا توصیه میکردند، اما درباره برخی پرندگان مانند چکاوک،به صورت ویژه سفارش می کردند. حضرت به اصحاب خود فرمودند:« گوشت چکاوک را نخورید و به آن ناسزا نگویید و آن را برای بازی در اختیار کودکان خود قرار ندهید؛ زیرا این پرنده فراوان تسبیح خدا می گوید و ذکر او این چنین است؛ نفرین خدا برکینه ورزان نسبت به خاندان محمد (ص).
*پنهانی سرببرید
مردی که از قصابی مقداری گوشت خرید؛ گوشت ها را برداشت و با دوست قصابش خداحافظی کرد، اما قبل از اینکه از او دور شود، برگشت و به او گفت« ای برادر تو همیشه به من محبت داشته ای و من نیز تو را دوست دارم، از این رو می خواهم کلام زیبایی را که از رسول خدا(ص) شنیده ام، به عنوان هدیه به تو تقدیم کنم؛ کلامی که اتفاقا مناسب شغل تو است».
مرد قصاب چاقویش را کناری گذاشت و با اشتیاق به حرف های دوست قدیمی اش گوش سپرد، مرد گفت: « امروز رسول خدا(ص) دستور فرمودند: هنگام ذبح یک حیوان، چاقوی خود را تیز کنید و حیوان را دور از چشم حیوانات و پنهان سر ببرید و این کار را سریع انجام دهید!»
*بیست سفر بدون حتی یک تازیانه
همه کسانی که آن صحنه را میدیدند، مبهوت و متحیر مانده بودند و اشک در چشمانش حلقه زده بود، غریبهای از میان جمع پرسید:« آنجا چه کسی است و این شتر چرا خودش را در کنار آن قبر، بر زمین می کوبد و ناله می کند و پاهایش را بر زمین می کشد؟» شخصی جواب غریبه را اینگونه داد:« آنجا قبر فرزند پیامبر خدا(ص) حضرت علی بن حسین(ع) است و آن شتر هم شتری است که آقا با آن بیست سفر حج رفته اند»، آن مرد بغضش را فرو داد وگفت:« در طول این بیست سفر، آقا حتی یک بار هم تازیانه ای بر این حیوان نزدند». حالا مرد غریبه هم داشت گریه میکرد.
نظرات شما عزیزان: